آرسام جونی آرسام جونی ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

قصه های آرسام کوچولو

از نوزادی تا ..........

عزیز دلم تو این پست میخوام کمی از نوزادیت بگم میخوام الان برات بنویسم چون وقتی نوزاد بودی شکمت درد میکرد و خیلی گریه میکردی ومنم اصلا وقت اینکارارو نداشتم نوزادی وقتی بدنیا اومدی خیلی ناز بودی واقعا مثل فرشته ها بودی اصلا گریه نمیکردی و شب اول  تو بیمارستان فقط دلت میخواست کنار من بخوابی و تو تخت خودت گریه میکردی   دومین روز توی بیمارستان زردی گرفتی ولی شدید نبود و مرخصمون کردن و رفتیم خونه مامان جون.چند روز بعد بابا جونی دستگاه اجاره کرد ولی باز زردی بالا رفت تا اینکه وقتی ١٢روزت بود دکترت گفت باید بستری بشی بابایی بیشتر از همه نگرانت بود یک شب بیمارستان بودیم مامان جونی هم مارو تنها نذاشت و اون شب بیمارستان پی...
21 تير 1392

هفتمین ماهگرد

روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو را در آغوش میگیرم همچو یک رود که آرام میگذرد،و تویی سرچشمه زلال این دل   و من چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ، در کنار تو تویی که برایم از همه چیز بالاتری و از همه کس عزیزتر میخوانمت تا دلم آرام بماند هفتمین ماهگردت مبارک عشق مامان   همنفسمی، ای که با تو یک نفس عاشقم   ...
17 تير 1392

اواخر هفت ماهگی

عروسک ملوسکم خیلی ناز شدی کنجکاو و شیطون شدی هر چیزی ببینی باید بگیریش هر چیزی که داریم میخوریم اگه تو بغلمون باشی سریع دستمونو میکشی طرف خودت وقتی عطسه میزنیم خوشت میاد ما هم ادای عطسه زدن درمیاریم تو هم چنان قهقهه ای سر میدی که دیگه نگو فکر کنم یک ماهی میشه که وقتی صدات میکنم سریع برمیگردی ولی وقتی حواست به TV باشه اصلا نگام نمیکنی هنوز شک دارم که اسمتو بلد هستی یا نه    تو بغل بابا جونم چه کیفی میده مراحل بازی با بادکنک      وقتی دستت به بادکنکت نمیرسید با پاهات میاوردی بالا بعد با دستات میگرفتی    یاد گرفتم بشینم ولی بازم...
14 تير 1392

عقد دایی جون + یه سری عکس

پیوندتان را با تقدیم هزاران گل سرخ تبریک میگویم و زندگی پر از عشق و محبت را برایتان آرزو میکنم. آرزومند خوشبختی شما خواهرت   آرسام در شب بله برون در 6ماه و 2روزگی {٩٢.٣.١٨ } خیلی پسر خوبی بودم فقط تا چایی رو دیدم گریه کردم مامانی هم یه کمی بهم چایی داد از الان چایی خور شدم  تو این عکس هم خاله کوچیکه(خاله مامانی)با من بازی میکنه   روز عقد {٩٢.٤.٣ } من و بابایی قبل از عقد داخل محضر خوابم میاد بعد از کلی گریه خوابیدی و موقع عقد از اول تا آخر خواب بودی ولی موقع عکس گرفتن بیدار شدی خوب میدونم کی بخوابم و کی بیدار بشم بعد از عقد رفتیم خونه عروس جشن بگیریم اونجا هم کل...
4 تير 1392

واکسن 6ماهگی جیگرم

روز ١٦خرداد باید واکسن میزدی  واسه این واکسنت خیلی استرس داشتم وقتی رفتیم بهداشت کفتن  کسی نیست ١٨ بریم  وای که چقدر ذوق کردیم چون ١٨ باید میرفتیم به یک مهمونی خاصی که ایشالا  تو پست بعدی کامل مینویسم.به بابایی گفتم شاید گریه کنی نتونیم بریم بخاطر همین ١٩ رفتیم واکسنتو  زدیم وای که چقدر گریه میکردی از دیروز تب هم کردی تازه امروز بهتر شدی اینم عکس همین الان که خوابیدی ومنم از فرصت استفاده میکنم قربون جیگرم برم پاش بوف شده ...
20 خرداد 1392

ششمین ماهگرد آرسام جونم

٦مین ماهگردت مبارک گل پسرم کی بشه یک سالگیتو جشن بگیرم آرزوها برات دارم کی بشه که راه بری حرف بزنی ببرمت شهربازی باهم بریم گردش                      کی بشه بیست و چند سالگیت رو ببینم                     ببینم مثل آقا ها داری وبلاگتو مرور میکنی کی بشه آیندتو ببینم پسر ناناز مامان دیشب داشتم فیلمهای یک ماهگیتو و نگاه میکردم فیلمهای اولین روز تولدت رو نگاه میکردم  کلی لذت بردم وای که چقدر کوچولو بودی دلم...
17 خرداد 1392

اولین دریا رفتن آرسام

چند روز پیش که هوا گرمتر شده بود بلاخره مامانی و آقای پدر تصمیم میگیرن گل پسرشونو ببرن دریا رو ببینه یعنی مامانی و بابایی دارن منو میبرن دریا منکه باورم نمیشه دریا که میگن اینه عجب!!!!!!!!! ای بابا چقدر شما عکس میگیرین من میخوام دریا رو نگاه کنم در حال تماشای پدر که در حال ماهیگیری میباشد اینم یه عکس هنری         ...
8 خرداد 1392

پدر

  همسر مهربون من همسفر زندگی من اولین روز پدر بودنت را از صمیم قلبم تبریک میگویم تبریک میگویم به توییکه نمیدانم از مهربونیت بگویم یا از صبوری یا سخاوت..... آرسام ناز من پدرت هم همسری مهربون برای مادرت است و هم پدری خوب برای تو  آرسام من همیشه پدرت را به هر رنگی که هست دوست بدار  پدر شوهر عزیزم روزت مبارک. پدرم باش و با بودنت باعث بودن من باش پدرم میدونم چه رنجها برایم کشیدی وبا چه سختی هایی نیازهای منو برطرف کردی پدرم قسم به تمام روزهای سرد و گرمی که برایم زحمت کشیدی دوستت دارم پدر عزیزم نام تو و خیال تو برایم تکیه گاه است.روزت مبارک     ...
8 خرداد 1392