آرسام جونی آرسام جونی ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

قصه های آرسام کوچولو

جشن دندونی

روز جمعه ١٠-٨-٩٢ برات جشن دندونی خودمونی گرفتیم.شب قبلش مامان جون و خاله جونا اومدن تو تزیینات کمکم کردن و مامان جون هم آش دندونی عسلمو پخت از همون شب زیاد اذیتم نکردی فقط  وقتی اگه یکی بیاد یا ما جایی باشیم و شلوغ باشه شیر و غذا نمیخوری منم همش نگرانت بودم از دو روز قبل شروع کردم تزییناتو درست کنم رفتم تو اتاق خودت یواشکی درست کنم تا جنابعالی یه وقت خرابشون نکنی ولی یه لحظه که ازت غافل شدم دیدم رفتی تو اتاقت و کلی کاغذ رنگی خوشگل دیده بودی و ذوق کردی برای همین همش میخواستی بری تو اتاق خودت منم درو میبستم ولی مینشستی پشت در و گریه میکردی با اینکه چند تا کاغذ بهت دادم ولی انگار همشو باهم میخواستی عزیزم مراحل آماده سا...
15 آبان 1392

اولین مروارید

انار دونه دونه آرسام ای دارم دردونه قشنگ و مهربونه انار دونه دونه سه چهار روزه که آرسام گرفتار دندونه انار دونه دونه توی دهان آرسام یه گل زده جوونه گل نگو مرواریده مثه طلای سفیده قربون آرسام نازم برم که باز هم مارو ذوق زده کرد عسل مامان 3,4 روزی بود که متوجه شدم لثه ات بیشتر از قبل ورم کرده بود تا اینکه دیشب داشتیم با هم بازی میکردیم وسط بازی یک حس مادرانه ای بهم گفت ببینم دندونت دراومد یا نه اول انگشتمو گزاشتم امتحان کردم یه تیزی حس کردم ولی باور نکردم به بابایی گفتم اومد دندونتو ببینه که هرکاری کردیم جنابعالی اصلا نمیزاشی آخرش با هزار زحمت خودم دیدم سفیییییید سفید بود&nbs...
2 آبان 1392

اولین قدم

عزیز دلم امروز اولین قدمتو برداشتی وای که چقدر ذوق کردیم پسر عزیزم این اولین قدمت در راه بسیار طولانی زندگی است.به امید قدم های استوار تر در راه زندگی ات چقدر لحظه شماری میکردم برای این لحظه وای که چقدر با نمک شده بودی عزیزم امروز من و بابایی داشتیم باهات بازی میکردیم چندبار منو بابایی رو گرفتی و بلند میشدی که یکدفعه دیدیم یک کوچولو قدم برداشتی عزیـــــــــــــززززززم متاسفانه عکس اولین قدم برداشتنتو ندارم اون لحظه اینقدر ذوق کردیم که همه چی یادمون رفت این هم عکس امروز البته قبل از اینکه اولین قدمتو برداری امروز با هزار زحمت چندتا عکس از ایستادنت گرفتم البته خیلی وقته خودت وایمیستی ولی وقتی میخوام عکس بگیرم نمی...
28 مهر 1392
1