آرسام جونی آرسام جونی ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

قصه های آرسام کوچولو

اواخر هفت ماهگی

1392/4/14 18:55
نویسنده : مامان آرسام
274 بازدید
اشتراک گذاری

عروسک ملوسکم خیلی ناز شدی بغلکنجکاو و شیطون شدی هر چیزی ببینی باید بگیریش هر چیزی که داریم میخوریم اگه تو بغلمون باشی سریع دستمونو میکشی طرف خودتنیشخند وقتی عطسه میزنیم خوشت میاد ما هم ادای عطسه زدن درمیاریملبخند تو هم چنان قهقهه ای سر میدی که دیگه نگوقهقههفکر کنم یک ماهی میشه که وقتی صدات میکنم سریع برمیگردی ولی وقتی حواست به TV باشه اصلا نگام نمیکنینیشخند هنوز شک دارم که اسمتو بلد هستی یا نهسوال

 

 تو بغل بابا جونم چه کیفی میدهزبان

مراحل بازی با بادکنکنیشخند

 

 

 وقتی دستت به بادکنکت نمیرسید با پاهات میاوردی بالا بعد با دستات میگرفتی

 قلب

 یاد گرفتم بشینم ولی بازم احتیاج به محکم کاری دارمتشویق

 با بالشتت خیلی دوست داری بازی کنیخنده

دالیییییییییییی ماچ

عروسک ناز من بغل

 ای جوووووووونم

مامان فدای تو بشه

سرویس خواب جدیدم 

 بغل

 هر چقدر صدات کردم نگام نمیکردی فقط وقتی صدامو میشنیدی میخندیدیزبان

 تا دوربینو دیدی سریع غلت زدی منم با عطسه کردن خندوندمت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

محبوبه مامان الینا
15 تیر 92 8:59
ای جونم وروجک ناز و شیطون و دوست داشتنی




بابای یسری جان
15 تیر 92 15:44
باز هم سر زده بیایید ، کمی آشفتگی بد نیست ، آن وقت ، تکاندن شانه های پر غبار، و مرتب کردن ِموهای پریشان ، بهانه ای می شود برای زندگی ام . شرکت دخترم در جشنواره تابستانه نی نی وبلاگ بهانه ای است برای آشنایی بیشتر با شما و پذیرایی از قدوم سبزتان در وبلاگ یسری دختر خوش قدم.
مامانی هدیه
15 تیر 92 16:42
ای جان چه ناز می خند این گل پسر
ایشالا همیشه بخندی اقا خوشگله

مرسی عزیزم


پرهام ومامانش
16 تیر 92 23:31
کم کم تازه تازه داری ریز میایی برای اتش سوزوندن


بله خاله جونی.خیلی شیطون شده

خاطره مامان برديا
7 مرداد 92 9:17
قربونت برم كه عكسات يكي از يكي نازتره و كارات يكي از يكي شيرين تر و دوست داشتني تر

خدا نکنه خاله جون.ممنونم