ماهی که گذشت
عشق مامان بعد از حمام
چه تلاشی میکنی تا بلند بشی عزیـــــــــــــزم
عسل مامان خودشو لوس کرده
ای جوووووووووووووونم
من و این همه خوشبختی محاله
جیگرم تازه یاد گرفتی ماشین بازی کنی
اتاقو ترکوندم و خوشحالم
داری میگی اه
اون عروسکی که دستته دایی و زندایی برات خریدن
دستشون درد نکنه
این شیطنتهارو از کجا یاد میگیری آخه
نمیذاشتی لباستو تنت کنم تا میخواستم بیام جلو فرار میکردی
نمیر
آرسام در حال فرار
جیگرم داره به مامانش کمک میکنه قربونش برم
عاشقتم
اسباب بازیهاتو ردیف جلوت گذاشتم ببینم کدومشو برمیداری دیدم ماشینتو برداشتی
نمیدم مال خودمه
میخوای آفتابو بگیری ولی نمیشه ههههههه
عاشق این خندهاتم
قربون خوابیدنت بشم
لباسشویی روشنه میخوای لباسارو بگیری
میخوای بری ولی نمیتونی از لباسشویی دل بکنی
یه وقتایی که جیکت درنمیاد با این صحنه روبرو میشم
عشقولانه
داری ماشین بازی میکنی
اسباب بازی جدید پیدا کردی
عشق موتور
داشتم سوپ میدادم بخوری یکدفعه فرار کردی رفتیی اونور تر نشستی اومدم دنبالت باز فرار کردی دومین بار دیدی دیگه نمیام طرفت خوشحال شدی
داشتم کشو ی لباساتو مرتب میکردم اومدی کمکم
کمک که چی بگم کارمو دو برابر کردی
این توپتو رفته بودیم شهربازی گرفتیم خیلی هم دوسش داری
هر جا بالشتتو ببینی یک لحظه روش میخوابی یک دقیقه نشده دوباره راه میافتی
عروسک آویزتو میخواستی منم برات آوردم پایین میخواستی مثل من فنرشو بگیری عروسکت پایین بالا بره
قربون خندهات بشم
عروسی پسرعموی بابایی
توی بغل بابایی
توی بغل مامانی