آرسام جونی آرسام جونی ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

قصه های آرسام کوچولو

روزهایی که گذشت

1392/6/9 23:26
نویسنده : مامان آرسام
312 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامان سلاملبخند

میخوام از روزهای گذشته بگم.بگم کجاها رفتیم دیدن کی رفتیمعینک

اولین عروسی

رفته بودیم عروسی دختر یکی از دوستان .تو عروسی بیشتر پیش پدر جون بودی و منو زیاد اذیت نکردی ولی یک ساعت آخر تلافی کردی وقتی رسیدیم خونه حسابی شنگول شدیچشمک

دیدن نی نی ها

داشتیم میرفتیم به دیدن نی نی ها جنابعالی بین مادرجونی و خاله جونی نشستی

  هلنا خانوم و آقا نیکان

نیکان 31 روزه هلنا خانوم فکر کنم 27 روز از نیکان بزرگتر بود

بیاید تو بغلمبغل

دریا

روز پنج شنبه هفت شهریور ماه رفتیم ساحل محمود آباد ولی چون خیلی شلوغ بود رفتیم دریای نور متاسفانه اونجا هم شلوغ بوداوه  ولی یه دور کوچیک زدیم و چندتا عکس گرفتیملبخند

تو راه رفتن به دریا.اعصاب نداریانیشخند

 

 

 

 

اولین شهربازی رفتنت

دیشب برای اولین بار بردیمت شهربازی قربونت برم چیزی نبود که بتونی سوار بشی فقط یک زنبور کوچولوی متحرک بود که بابایی نگهت داشت سوار شدی منم کلی ذوق کرده بودم قلبولی تو هنگ کرده بودینیشخند

 

قربونت برم که لم دادی فقط چون در حال حرکت بود همه عکسات تار شد

اینجا ازت فیلم گرفتم حالا خودت میبینی عزیزم

 

سه تایی قطار سوار شدیم منتظریم تا حرکت کنهلبخند

وقتی حرکت کرد چون خیلی جیغ میکشیدن فکر کنم ترسیده بودی گریه نکردی ولی از قیافت معلوم بودنگران

پسر عشق موتور من بابایی که خیلی خوشش اومد وقتی سوار موتور شدی

همش میگفت برو از دور عکس بگیر بیا نزدیک حالا از این زاویه خلاصه......

 

 

 

بای بای

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان پندار
10 شهریور 92 10:10
ای جانممممم.... عکسهاش روی موتور خیلی با نمکه

مرسی

مامان شهراد
11 شهریور 92 12:17
قربونت برم خاله جون

خدا نکنه خاله جون


محبوبه مامان الینا
12 شهریور 92 19:21
به به همیشه به تفریح و دریا و عروسی و نی نی دیدن و شهربازی و...........

چه ماهر نشسته رو موتور


ممنونم عزیزم
پرهام ومامانش
13 شهریور 92 21:54
کوتاهیییییییییی موهات خیلی بهت میاد ارسام جونننننننننن همه عکساتم کلی خوشگل افتادیییی

ممنونم عزیزم.الان میام پیشتون.امیدوارم آپ کرده باشی