یکسالگی وبلاگ
انکار همین دیروز بود که اولین پست رو توی این وبلاگ نوشتم یا نه اصلا همین دیروز بود که داشتم برای وبلاگت اسم انتخاب میکردم قصه های آرسام کوچولو ولی الان دیگه مردی شدی
چقدر زود گذشت و از ١٥ آبان ٩١ رسیدیم به ١٥ آبان ٩٢.
چقدر زود یکسال شد که خودمم متوجه نشدم الانم دارم با تاخیر مینویسم واقعا باور نکردم که یکسال گذشت.
١٥ ابان روزی بود که من با نی نی وبلاگ آشنا شدم ولی قبلا ٦ آبان تو بلاگفا برات وبلاگ درست کرده بودم بعد همه مطالب رو انتقال دادم به اینجا.
الان که داشتم به مطالب گذشته نگاهی میکردم متوجه شدم که تا ١٦ آذر این وبلاگ رنگ و بوی خوبی داشت هر روز پست جدیدی میذاشتم ولی بعدش کم کم فاصله بین پستها بیشتر شد از این بابت هیچ ناراحت نیستم چون دلم میخواست بیشتر وقت رو با تو باشم تا بعدها پشیمون نشم و حسرت این روزها رو نخورم حتی بعضی موقع دلم میخواست این وبلاگ رو فراموش کنم و فقط کنار تو باشم ولی دلم نیومد که از تو ننویسم.
شاید وقتی بزرگ بشی این وبلاگ این مطالب و عکسها زیاد برات جذاب نباشه ولی برای من خیلی ارزش داره چون تموم کودکیهات و مادرانه هام رو اینجا به یادگار مینویسم.