آرسام جونی آرسام جونی ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

قصه های آرسام کوچولو

رفتیم دکتر...........

1391/8/22 23:46
نویسنده : مامان آرسام
298 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جیگمل مامان.امروزبابایی زود از سر کار اومد تا بریم پیش خانوم دکتر تا دقیقا مشخص بشه من کی باید جیگملمو ببینم.قربون پسر خودم برم چیزی به لحظه دیدار نمونده فقط سه هفته دیگه باید طاقت بیاریم پسری.ولی خانوم دکترت گفت باید دو هفته دیگه بریم تا روز دقیقشو مشخص کنه.صدای تپش قلبتم گوش کردم وای که چقدر تند تند میزد قربونت برم.

 

خیلی دلم میخواست الان تو بغلم بودی باهات حرف میزدم نوازشت میکردم برات لالایی میخوندم آخه این روزا همش دلم میگیره وبا بابایی الکی قهر میکنم.دلم برای بابایی میسوزه.امروز به خاطر ما زود اومد با اینکه خسته بود رفتیم دکتر بعد که اومدیم خونه الکی باهاش قهر کردم بیچاره بابایی هم کلی نازمو کشید تا آشتی کنیم ولی من آشتی نکردم اونم از خستگی خوابش برد الهی بمیرم براش اگه بدونی وقتی میخوابه چه مظلوم میشه.شاید این دلتنگیهای من با اومدنت خوب بشه اخه خیلی دلتنگتم پسرم دیگه صبرم داره تموم میشه دوست دارم زودتر ببینمت.همیشه و همه جا تورو پیش خودم تجسم میکنم.همه روزای آیندمو با تو میبینم گاهی وقتا پیش خودم فکر میکنم نکنه همه این فکرا فقط خیالبافیه باورم نمیشه مادر شدم پسرم.یه عالمه بوس بوس بوس....................................

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)