عکسهای آتلیه1 (سه ماهگی)
وقتی من سه ماهم بود مامانم تصمیم میگیره به مناسبت سومین ماهگردم منوآتلیه ببره .البته بدلیل مشکلات روزمره بابام با ٥روز تاخیر
مامانم همیشه نگران بود تو آتلیه گریه نکنم ولی توی دو تا عکس آخری خسته شده بودم و دیگه کمکم داشتم گریه میکردم که همگی تلاش کردند تا منو بخندونن ولی من نخندیدم ولی گریه هم نکردم که دلشون نشکنه و اما وقتی آخرین عکس منو گرفتن و مامانی عکسارو انتخاب کرد من آتلیه رو گزاشتم رو سرم و مامان بابام هم دستپاچگی منو آوردن خونه و منو خوابوندن و به خاطر همینم هست که مامانم میگه دیگه از آتلیه خبری نیست تا یک سالگیاین عکسها رو هم بعد از دو ماه تحویل دادن
عسل مامانی تو
دوووووووووووووستــــــــــــــــــــــــــــت داااااااااااااااااااااااااااااارم
عشق مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی