اولین عید نوروز
نوروز امسال با همه سالها متفاوت بود ...چون وجود یه فرشته معصوم و پاک آذین بخش خونمون بود.سال 91براملبریز بود از حس مادری حسی که همیشه از مادر مهربانم دیده بودم اما قدرت لمسش را نداشتم.در روزهای آخر سال 91 من با هر اولینهای پسرم تازه تر شدم انگار برای اولین بار حس کردم فهمیدم خندیدم و گریه کردم و بزرگتر شدم.من شاهد پدرانه های همسر مهربونم بودم که چقدر خالصانه صبورانه و دلواپسانه برای فرشته کوچولویمان پدری میکنه و جز افتخار کردن بهش کاری نمیمونه ...پارسال همین موقع دعا کردم که تو سال دیگه کنارمون سالم و صحیح باشی و خدای مهربون هم دعامو مستجاب کرد....
خدایاااااااااااا شکرتتتتتتتتتتت..... سال نو مبارک.......
اینم از عکسای جیگملم کنار اولین هفتسین
چند دقیقه قبل از سال تحویل
لحظه تحویل سال حسابی سرحال بودی ولی بعد از سال تحویل خوابت برد انگار منتظر بودی سال تحویل بشه بعد بخوابی
موقع تحوی سال همش از خدا تشکر میکردم به خاطر هدیه قشنگی که خدا بهمون داده
دوستت دارم عسسسسیسم